مدل زندگی یک کارآفرین چگونه است؟
مدل زندگی یک کارآفرین چگونه است؟
می توانید فایل صوتی این مقاله را گوش کنید
اولین ذهنیت در مدل زندگی یک کارآفرین
اولین ذهنیت که وجود داره اینه که ما فکر میکنیم کارآفرینی یعنی اینکه ما بیاییم اول یک ایدهای پیدا بکنیم بعد برای راهاندازی اون ایده یک سایت یا اپلیکیشن طراحی بکنم و شروع کنم به راهاندازی اون کسبوکار و با خودمون فکر کنیم بگیم این ایده من برای هزار نفر مناسب هست اگر من بتونم این خدمات و محصول رو به این هزار نفر بفروشم میتوانم یک درآمد یکمیلیاردی داشته باشم.
و کمکم غرق میشویم توی رؤیای کارآفرینی و رؤیای پول درآوردن ولی اصلاً این شکلی نیست
یعنی اون چیزی که ما خیال میکنیم قبل از اینکه بخواهیم وارد دنیای کارآفرینی بشویم با اون چیزی که اتفاق می افته یکم متفاوت هست.
مدل زندگی یک کارآفرین چگونه است؟
میشه زندگی یک کارآفرین را توی این جمله خلاصه کرد
یک جمله قشنگی هست که می گه
امروز کارهایی را انجام میدهم که دیگران حاضر نیستند انجام بدن تا فردا کارهایی را انجام بدم که دیگران قادر نیستند انجام بدهند
دقیقاً زندگی یک کارآفرین این شکلی هست یعنی شما امروز مجبور هستید یک سری از کارهایی را انجام بدید که دیگران اصلاً حاضر نیستند تن به اون کارها بدهند.
یعنی شما وقتی میخواهید باورهاتون رو عوض کنید ناخواسته از آدمهای دوروبرتون باید فاصله بگیرید.
این فاصله باعث میشود که شما متفاوتتر از دیگران فکر و عمل کنید به خاطر همین دیگران شروع میکنند به مسخره کردن میگویند نگاه اینم واسه ما او مده کارآفرین شده یعنی الآن هرکسی رو میبینید کارآفرین شده اگر کارآفرینی به همین راحتی بود که خب الآن همه کارآفرین بودند و شروع می کنن به مسخره کردن شما
چرا این طور است؟
چون داری متفاوتتر فکر میکنی داری کارهایی را انجام میدهید که دیگران حاضر نیستند انجام بدهند (تغییر در زندگی)
مقاله آیا همه می توانند کارآفرین بشوند را بخوانید
داستانی در این مورد
چند روز پیش یکی از دوستان یک حرف جالبی اومد به من زد گفت آقا آگه اینجوری که می گید باشه یعنی اینکه کارآفرینی که خیلی خوبه درآمد خیلی خوبی داره کارت دست خودته برای خودت داری کار میکنی همهام که میتوانند کارآفرین بشوند
پس چرا همه آدمها الآن کارآفرین نیستند؟
ذهنیت این آدم را من دقیقاً می دونستم که چیه توی ذهنش این بود که آگه میشد که همه برن کارآفرین بشوند خب قبل از من همه کارآفرین بودند دیگه
پس چرا این شکلی نیست؟
مسئله اول
بهش گفتم مگه همه آدمها دارند کار درست را انجام میدهند نود درصد از آدمها راه را اشتباه دارن میروند اصلاً نمیدانند که کجا قرار دارند یه نگاه فقط کافیه بکنید به درآمدی که دارند مدل زندگی که میکنند اینکه چقدر توی زندگی شاد و خوشبخت هستند وقتی نگاه میکنید میبینید که نود درصد از آدمها اونجوری که دوست دارند زندگی نمیکنند پول در نمیآورند و صلا باور نکردند که میتوانند این کار را انجام بدهند
مسئله دوم
که باعث میشود همه آدمها نروند سمت کارآفرینی این است که کارآفرینی جزء کارهای زودبازده نیست یک سری از کارها زودبازده هست مثل خریدوفروش یک محصول که بلافاصله سود و پورسانت دریافت میکنید یا مثلاً کارمند باشید و میدانید که سر ماه حقوقتان را دریافت خواهید کرد.
یا اینکه میخواهید توی یک کار سرمایهگذاری کنید و میدانید که بعد از سه ماه سود شما برمیگردد.
به اینها میگویند سرمایهگذاریهای زودبازده یعنی نتیجه کار رو خیلی زود میبینید.
زندگی یک کارآفرین چه شکلی است
ولی کارآفرینی این شکلی نیست یعنی ممکن هست شما یک سال زمان بگذارید از آموزش شروع کنید از بالا بردن اطلاعات شروع کنید مدام کتاب بخوانید روی خودتان سرمایهگذاری کنید اول یک شخصیت قدرتمند بسازید بعد شروع کنید به راهاندازی کسبوکار و بعد از یک سال یا دو سال یا سه سال به آن نتیجهای که میخواهید برسید.
امروز کارهایی میکنم که دیگران حاضر نیستند انجام بدهند تا فردا کارهایی بکنم که دیگران قادر نیستند انجام بدهند
ذهنیت نقدو بچسب نسیه رو ول کن
ذهنیتی که اغلب آدمها دارند اینه که نقد و بچسب نسیه را ولش کن
یعنی بیا حالا برو این پول رو در بیار ماهی دو میلیو تومان بهتر از هیچی هست.
نمیخواد یک سال دو سال سرمایهگذاری کنید تا آخرش هم معلوم نباشه که آیا
موفق میشوید یا شکست میخورید.
اگر بخواهید یک کارآفرین بشوید باید سختی اول راه را به جان بخرید و روی کارتان و خودتان سرمایهگذاری کنید تا بعدها به نتیجهای که دلتان میخواهد برسید
حالا باید این سوال را از خودت بپرسی؟
آیا مرد کارآفرینی هستی؟
دیدگاهتان را بنویسید