کارآفرینی چیست؟

 

آیا برای کارآفرینی آماده هستید؟

معمولاً وقتی راجع به کارآفرینان صحبت می‌کنیم این ذهنیت راداریم که کارآفرینان آدم‌هایی هستند که یک سری ویژگی‌های خاص دارند یعنی این افراد اغلب کارآفرین به دنیا آمدند واصلاً کارآفرینی درون خونشان هست.و اغلب این دیدگاه را به کارآفرینان داریم که فکر می‌کنیم کارآفرینان کسانی هستند که پول و پارتی داشتند تا تونستند به یک کارآفرین تبدیل بشوند.
ولی اگر بیایم بیشتر روی این موضوع دقت کنیم خواهیم دید که همه کارآفرینان از ابتدا کارآفرین نبودند و از صفر شروع کردند و برای رسیدن به اون جایگاه تلاش کردن و مهم‌تر از همه اینکه ذهنیتشان نسبت به دیگر افراد متفاوت‌تر بوده است.

در ادامه می‌خواهیم راجع به ۸ نکته صحبت بکنیم که برای آماده شدن برای ورود به دنیای کارآفرینی باید توی این هشت مورد مهارت هامون را افزایش بدهیم.

کارآفرینی راه یک‌شبه پولدار شدن نیست

زمانی که شما باید در نظر داشته باشید تا در یک کاری به سوددهی برسید بین ۳ تا ۵ سال است.
یعنی همین‌الان اگر شما شروع کنید به راه‌اندازی یک کسب کار جوابی که می‌گیرید باید ۳ سال حداقل زمان بزارید
توی این سه سال چه‌کارهایی باید انجام بدیم تا به درآمد برسید؟

۱- آموزش ببینید و مهارت‌های بیزینس را یاد بگیرید
۲-اطلاعات تون را راجع به کسب و کارتون بالا ببرید
۳- تجربه کسب کنید

البته خیلی از ما پذیرای صرف این زمان نیستیم یعنی با خودمان فکر می‌کنیم که من این‌همه زمان بزارم کارکنم تازه بعد از سه سال بیام نتیجه کارم رو ببینم

اگر بخواهیم ببینیم که این کار درسته یا نه یعنی ارزش دارِ که من این زمان را صرف این کارکنم بیاید نگاه کنید به سه سال گذشته خودتان و این سوال ها را بپرسید؟

۱-سه سال پیش کجا وای ساده بودید؟

۲- توی این سه سال چقدر تغییر کردید؟

۳-چه مقدار به درآمدتون اضافه‌شده ؟

۴-چه مقدار توانمندی هاتون افزایش پیدا کرده؟

۵-چه قدر توی کارمون پیشرفت کردیم؟

اگر واقع بینانه نگاه کنیم می‌بینیم که ما توی این سه سال خیلی تغییری نکردیم و متأسفانه این رونده همین‌طوری ادامه دارِ یعنی ما هی کار می‌کنیم و سه سال دیگه دقیقاً روی همین نقطه که الان وایسادیم هستیم و مدام درجا می زنیم.

هر مانع و مشکل یک فرصت برای کارآفرین

افراد معمولی از چالش‌هایی که توی کسب و کارشان به وجود می‌آید فراری هستن یعنی درواقع همه ماها یک محیط امنی رو دور خودمان درست کردیم و حاضر نیستیم که از اون محیط امن بیایم بیرون

ولی کارآفرینان این شکلی نیستند یعنی همش دنبال چالش هستن و هر مشکلی که سر راهشان قرار می‌گیرد سعی می کنه از اون مشکل به نحو احسن استفاده کنند

مثلاً شما یک کالایی دارید که هیچ‌کس اون کالای شمارا خریداری نمی کنه

شخصی اومد پیش من و گفت که یک سایتی را راه‌اندازی کرده‌ام و بعد از یک سال تونستم فقط چند محصول ازش بفروشم!!!!

حالا دوتا ذهنیت اینجا وجود داره یعنی شما می تونید دو تا کار انجام بدید

ذهنیت اول

اینه که هیچ‌کس محصول منو نمی‌خر محصول من بدرد بخور نیست و شروع می کنه به بهانه‌های مختلف آوردن که
-مردم پول تو جیبشان نیست
-وضع بازار خیلی خراب‌شده
-من نمی تونم هیچ کاری رو انجام بدم
-هر کاری کردم نشد
-توجیه کردن خود به بهانه‌های مختلف

ذهنیت دوم

کارآفرین موفق ذهنیت پویا داره یعنی میگه من نتونستم محصولم را بفروشم این‌یک فرصتی هست برای من که بیام پیدا کنم محصول من چه ایرادهایی داره و می تونم محصولم را بهینه کنم و کیفیت و خدماتی که دارم میدم رو بهتر کنم و حتی از اینکه محصولش رو نمی خرن هم استقبال می کنه و اون رو یک فرصت برای پیشرفت درکسب و کارش می دونه

 

 

کارآفرینی بر اساس فرضیات

افراد معمولی وقتی دارن راجع به کارآفرینی صحبت می کنن معمولاً میان از فرضیات و ذهنیت خودشان نسبت به اون مسئله حرف می‌زنند.
فکر می‌کنند که محصول و ایده اون ها خیلی خوبه و بازار هدف خوبی هم داره و همه این اتفاقات را بر اساس فرضیات خودشان بنا می‌کنند ولی کارآفرینان موفق شروع می کنن به تحقیق کردن و می گردن توی بازار هدف دنبال اینکه آیا اون ایده کارآمد هست؟

 

برای کارآفرینی باید ایده شما اول باشد

ما فکر می‌کنیم که برای اینکه بتونیم یک استارتاپ را راه‌اندازی کنیم نیاز داریم که ایده ما حتماً اولین ایده باشد تا بتوانیم موفق شویم این را باید بدونیم که خیلی از شرکت‌ها وقتی شروع به کار کردن جز اولین‌ها نبودند مثل گوگل، دیجی کالا و …. ولی انقدر پرقدرت ظاهر شدن که تونستن به اولین نفر تبدیل بشن

پس لزوماً هر رقیبی رو نباید به چشم یک تهدید نگاه کنیم

من اگر بلد باشم چطور مزیت رقابتی ایجاد بکنم میتونم از تمام کسانی که توی اون زمینه دارن فعالیت می کنن جلو بزنم و توی کسب‌وکارم به‌سرعت پیشرفت بکنم
پیدا کردن مزیت رقابتی یک مهارت که من باید این مهارت را یاد بگیرم.

 

الآن خودتان را با الآن یک استارتاپ موفق مقایسه نکنید

این موضوع را زیاد دیدم که یک سری افراد میان و در ابتدای راه خودشان را با شرکتی مثل دی جی کالا مقایسه می‌کنند و خب وقتی این فاصله را نگاه می کنن می بینن که هیچ موقع نمی تونن برسن به اون مرحله و فکر می کنن که برای شروع باید اندازه اون شرکت گنده بشن یعنی همه اون محصولات را باید داشته باشن در واقع شروع می کنن به ایده آل گرایی و این کمال‌گرایی باعث میشه که ما هیچ موقع نتونیم یه کاری را شروع بکنیم

کارها را به بخش‌های کوچکتر تقسیم‌بندی کنید:
به‌طور مثال اگر من کار تولید و فروش خودرو می‌کنم
باید بتونم به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنم

-یعنی یک سری از مشتری‌ها به خاطر عملکرد خوب خودرو از من خرید می‌کنند
-بعضی‌ها دنبال ارزانی و قیمت مناسب هستند
-یکسری‌ها دنبال کیفیت خوب خودرو هستند
-یکسری‌ها ممکن به خاطر حفظ محیط‌زیست یک خودرو را خریداری کنند

هر کالا و یا محصولی که دارید را به دسته‌های کوچک‌تر تقسیم کنید تا ببینیم که چه عاملی مشتری را به خرید کالای ما جذب می کنه

از اشتباهات در کارآفرینی نترسید

ما باید یاد بگیریم که از اشتباه کردن در کارآفرینی نترسیم ولی ما سعی می‌کنیم کارمان رو طوری انجام بدیم که هیچ اشتباهی مرتکب نشیم بیایم به این فکر کنیم که من هر چه قدر اشتباهات بیشتری انجام بدم و بدونم کجاها دارم اشتباه می‌کنم و بیام اون اشتباهاتم رو درست بکنم می تونم توی کارم موفق‌تر بشم تا اینکه من کاری رو انجام بدم که توش هیچ اشتباهی رو مرتکب نشم

چوب جادویی در کارآفرینی

همه ما دوست داریم که یک چوب جادویی داشته باشیم که وقتی اون رو تکون میدیم کسب وکارمون شکل بگیره رونق پیدا کنه و بتونیم ازش کسب درامد بکنیم

خبر خوب اینه که شما چوب جادویی رو در اختیاردارید (کلیک کنید)

چوب جادویی شما درواقع همان مهارت‌هایی است که شما توی کسب‌وکارتان دارید و می‌توانید مهارت هاتون را افزایش بدید
اگر روزی ۲% مهارت هاتون را افزایش بدید ۲۰% به درآمدتان اضافه میشه

بازخورد گرفتن از مشتری

از امروز من باید این مهارت رو تقویت بکنم یعنی باید شروع بکنم از دیگران بازخورد گرفتن

و در مورد کسب‌وکارم اطلاعات کسب کنم باید حواسمان باشه که این بازخورد گرفتن‌ها جهت‌دار

نباشه یعنی ما نخواییم به دیگران تحمیل کنیم کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم جز بهترین ایده‌هاست.

این مشتری‌های ما هستن که دارن به ما میگن که کارمان چقدر خوب و باکیفیت هست