سبد خرید 0

وبلاگ

چرا همیشه وقت نمیکنم که به کارهای ضروری روزانه برسم

چرا همیشه وقت نمیکنم که به کارهای ضروری روزانه برسم و مدام وقت کم میارم.جالبه بدونید که اگر ما در یک روز بیشتر از ۲۴ ساعت هم زمان داشتیم تا ترفندهای مدیریت زمان را یاد نگیزیم باز وقت نمیکنیم که به کارهامون برسیم پس این زمان زیادی هست اگر درست استفاده کنیم ازش میتوانیم ادم موفقی باشیم .یادمون باشه که ادم های موفق هم همین اندازه زمان دارن.

ما دوست داریم که

همه ما دوست داریم که زمانمان را مدیریت کنیم و بهترین بهره را از ۲۴ ساعت شبانه روز ببریم.

ولی مشغله کاریمان به حدی زیاد است که حتی تا اخره شب هم هنوز

کارهای مهم روز مره خودمان را نرسیدیم که انجام بدیم و به قدری این کارها ی

عقب افتاده زیاد میشود که دچار استرس و سر در گمی میشویم و تمرکزمان را از دست میدهیم.

ذهن ما فراری

واقعیت این است که ذهن ما دوست نداره که چنتا کار رو با هم انجام بده و وقتی با کارهای مختلف روبرو میشه

سریع از کارها فرار میکنه و به بعد موکول میکنه. حتی ذهن ما از برنامه ریزی هم فراری و معمولا این اتفاق موقعی

که کارهامون رو برنامه ریزی هم  میکنیم  میوفته چون ذهن دوست داره که در بره و شما دچار تنش میشید که وای

بازم نرسیدم اینم انجام بدم.یکی از اشتباهات در برنامه ریزی کارها این است که ما میاییم تمام کارها مون

رو توی یک ساعت مشخص در طول هفته زمان بندی میکنیم که این کار روی کاغذ فوق العاده است و لی توی واقعیت خیلی بدرد نمیخوره

پس

باید

چی کار کرد

چرا همیشه وقت نمیکنم که به کارهای ضروری روزانه برسم :

بهترین کار اینه که قبل از برنامه ریزی ; کارهامون رو اولویت بندی کنیم:

ماتریس ایزنهاور یک روش کار امد برای تفکیک کارها به:

۱-کارهای مهم و فوری

۲-کارهای مهم و غیر فوری

۳-کارهای غیر مهم و فوری

۴-کارهای غیر مهم و غیر فوری

 

چرا همیشه وقت نمیکنم که به کارهای ضروری روزانه برسم

ربع اول کارهای مهم و فوری:

کارهایی که از قبل قابل برنامه ریزی نیست و ممکنه

از قبل ندونید و یدفعه اتفاق بیوفته مثلا یک تماس

تلفنی خیلی مهم که میتونه یه تماس کاری باشه یا یه تماس عاطفی با یک دوست مهم که باید همین الان

انجامش بدین اگه چنتا کار اینجوری پیش اومد بر اساس اولویت انجامش میدیم در واقع برای انجام این امور کارها خیلی نمیشه طبق برنامه جلو رفت پس سر موقع

انجامش میدیم چون مهمه و به بعد موکول نمیکنیم.

ربع دوم کارهای مهم و غیر فوری:

فقط کارهایی که مربوط به این قسمت میشه را برنامه ریزی میکنیم مثل  کارهای مشخص روزانه که مهم است ولی زمانش فوری نیست و میشه توطول روز انجامش داد رو باید برنامه ریزی کرد و لیست کارهایی که باید انجام بدیم رو نوشت و مکتوب کرد که در مقاله ترفند های مدیریت زمان که در مقاله قبل توضیح کامل دادیم.

ربع سوم کارهای غیر مهم و فوری:

مثل تعمیرات ماشین و کولر و وسایل منزل وپرداخت قبض تلفن و از این قبیل کارها که فوری هست.

ولی لازم نیست که حتما شخص شما انجامش بده و به غیر از شما هم کسان دیگری

میتوانند اون کارو انجام بدنپس به دیگران میسپریم که انجام بدن

ربع چهارم کارهای غیر فوری و غیر مهم:

چرا همیشه وقت نمیکنم که به کارهای ضروری روزانه برسم چون این بخش

از کارمون پررنگ تره

مثل شبکه های مجازی و تماشای سریال و تلویزیون و ..

که کلا بزارینشون کنار وقیدشون رو بزنین تا وقتتون رو از دست ندید

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

4 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • واقعا من در این مورد همیشه دچار چالش بودم و یاد هم گرفته ام که چگونه و چطور ولی نمیتوانم اجرا کنم.
    ممنون میشم تکلیف یا برنامه ای که میتوان رسید به این دقدقه پر کاربرد در زندگیم راهنمایی بفرمایید.

    • شما نباید کل کارهای روزانتون رو برنامه ریزی کنید فقط کارهایی که در بخش دوم هستند یعنی کارهای مهم و غیر فوری رو میتونید برنامه ریزی بکنید و نکته مهم دیگه برای اجرایی کردن برنامه ریزی باید ساعات مفید روزتون رو طبق برنامه جلو ببرید نیازی به برنامه ریزی ۲۴ ساعت شبانه روز ندارید که اگه این کارو بکنید میشه همون اجرایی نشدن برنامه هاتون ونکته اخر اینکه حتما یکی دو روز در هفته رو هیچ برنامه مشخصی نگذارید و به خودتان بگویید امروز رو هر کاری که دوست داشته باشم انجام میدهم

  • شاید یکی از دلایل بی میلی ما به برنامه ریزی این بود که در گذشته آن را انجام داده بودیم نتوانسته بودیم به آن عمل کنیم. در نتیجه تجربه ی خیلی بدی از برنامه ریزی داشتیم و نمی خواستیم بار عذاب وجدان خود را بیش از این سنگینتر کنیم!
    شاید چند سالی طول کشید تا بتوانم تفاوت بین این دو دسته را درک کنم. چرا نیمی از انسانها خوب برنامه ریزی و اجرا می کنند اما نصف دیگر نه؟ و از همه مهمتر، آیا این نیم دیگر باید همیشه بی اراده و ضعیف باقی بمانند؟
    اگر تنها راه رسیدن به اهداف، برنامه ریزی مشخص و قاطع بود، در آن صورت من باید بی خیال همه چیز می شدم. این روش روی من جواب نمی داد و با شخصیت من سازگار نیست. و من تنها نیستم. نیمی از انسانها به خاطر گونه ی شخصیتی متفاوتی که دارند قادر به انجام برنامه ریزی دقیق و پیروی از آن نیستند.

    • دقیقا مثل یادگیری زبان که همه ما بارها و بارها به کلاس های مختلف رفتیم کتابهای مختلف خواندیم سی دی های اموزشی زیاد گوش دادیم و حتی استاد خصوصی هم داشتیم ولی باز نتونستیم که به راحتی به انگلیسی حرف بزنیم دلیلش هم این است که یادگیری زبان در مسیر زندگی ما نقشی نداشت و گاها به این خاطر کلاس میرفتیم که همه دارن زبان یاد میگیرن خوب ما هم یاد بگیریم دیگه
      در برنامه ریزی هم همینتور هست اگر از ترفند های مدیریت زمان در مسیر زندگی مون استفاده کنیم قطعا مفید واقع میشود.

دیدگاهتان را بنویسید

keyboard_arrow_up